آوای حرکت

حرکت کن شاید ببازی...! حرکت نکنی حتما می بازی...!

آوای حرکت

حرکت کن شاید ببازی...! حرکت نکنی حتما می بازی...!

چه فهم عاشقانه ای...

باید حرکت کرد وگرنه زلال بودن را از دست خواهیم داد...

هرچه زائرتر حسینی بودن بیشتر...


تو همچو من سر کویت هزارها داری                   

ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد


تنهاترین ! به ذکر مصیبت چه حاجت است           

ما را نسیم نام تو دیوانه می کند...

نظرات 4 + ارسال نظر
آیینه شبنم جمعه 17 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 22:11 http://ayineyeshabnam.blogsky.com/

تو همچو من سر کویت هزارها داری
ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد
.
سلام
خیلی زیبا بود

سلام
ممنون

چادرخاکی شنبه 18 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 23:42 http://chadorkhaki2.blogfa.com/

دوباره فصل غم اومد
ماه اشک و شبنم اومد
شهر ما مشکی به تن کرد
عاشقا محرم اومد

سایه نشین دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:54

مشک را پر آب کرد ؛ از خوشحالی حتی حواسش نبود که دستانش را بریده اند !
بعد از ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت بود که فرصت نکرد سراغی بگیرد از بازوانش !
وقتی که برادرش حسین (ع) آمد بالای سرش ؛ تا می خواست مانند همیشه دست به سینه سلام دهد ، تازه فهمید که دستانش نیستند …

یا ابوالفضل(ع)...

حسین کافی پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 19:24 http://110mhk.blogfa.com

سلام
تسلیت

سلام
همچنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد